1st

تا قله فاصله ای نبود
که لغزیدم.
حالا که در قعر دره
گرگ ها در کاسه ی سرم شراب مینوشند
باز نام تو از لبانم جدا نمیشود
حالا که دستم بر سنگی
پایم بر سنگی
بر بلندای دره
جا مانده
به خاطره ی دستهایت فکر میکنم.
دستم بی تو کاش خوراک کرکسی باشد.

 

-شاید نوشتن راه آسودگی باشه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها